به مناسبت روز نوجوان

به مناسبت روز نوجوان

نوجوانی

نوجوانی اغلب به دوره ای بین كودكی  و بزرگسالی اطلاق می شود . این واژه ، برچسب مناسبی جهت دوره ای از زندگی فرد ( تقریباً سنین 12 – 20 سالگی ) است  و چنین استعمالی ، هیچ گونه قید و تعریفی درباره ی خصوصیات رشد نوجوان ها یا علل اختصاصی نوجوانی ندارد.

هر دوره ای از زندگی را می توان بر مبنای پاره ای از مسائل رشدی ، نظیر : مسائل بیولوژیكی ، روانی و اجتماعی دسته بندی كرد. از جمله آنها كه به طور مشخص ، ولی نه الزاماً در طی دهه دوم زندگی ، اتفاق می افتد ارتباط با جنس مخالف ، آگاهی های شغلی ، رشد ارزشها و خود محوری های مسئولانه و باز شدن گره های عاطفی با والدین است.

دوره نوجوانی را باید یك مرحله بسیار مهم از زندگی تلقی كرد. دوره ای كه با ویژگی هایش از سایر دوران زندگی متمایز می شود. این ویژگی ها عبارت اند از :

نوجوانی ، یك دوره مهم به شمار می رود.

گرچه همه ی دوران عمر مهم است ولی این دوره  مهمتر از سایرین می باشد . زیرا تأثیرات ناگهانی بر رفتار و دیدگاه فرد دارد. با در نظر گرفتن این كه سایر دوره های زندگی ، به دلیل تأثیرات درازمدت آن ، پرمعنی و قابل توجه هستند ، لیكن دوره ی نوجوانی ، یكی از دوره هایی است كه از هر دو جنبه ی تأثیرات ناگهانی و درازمدت برخوردار و قابل توجه است. برخی از ادوار زندگی به دلیل تأثیرات فیزیكی و بدنی ، با اهمیت و برخی دیگر از لحاظ تأثیرات روانی قابل اعتنا هستند، لیكن نوجوانی  از هر دو جهت مهم است.

 

نوجوانی ، یك دوره ی انتقال ( برزخی ) است.

انتقال به معنی یك وقفه یا تغییر از آنچه كه قبلاً انجام شده نیست، بلكه بیشتر عبور از مرحله ای از رشد به مرحله ی دیگر می باشد. این به آن معنا است كه آنچه قبلاٌ واقع شده ، نشانه ی خود را روی آنچه كه در زمان حال و آینده اتفاق می افتد ، باقی می گذارد . كودكان در زمانی كه از خردسالی به بزرگسالی می رسند، باید جنبه های كودكانه را كنار بگذارند. همچنین باید الگوهای جدید رفتاری و نگرشی را بیاموزند تا جانشین آن چیزهایی شود كه ترك كرده اند.

به هرحال ، این مهم است كه درك كنیم آنچه قبلاً واقع شده ، نشانه های خود را باقی گذاشته است و بر الگوهایِ نوینی از رفتارها و نگرش های فرد اثر می گذارد.

در طی هر مرحله ی انتقالی ، وضع و جایگاه فرد مبهم است. نوجوان در این زمان نه كودك و نه بزرگسال است. اگر مانند كودكان رفتار كند ، به او گفته می شود كه به مانند سن خودش عمل كند و اگر سعی كند نظیر بزرگسالان عمل كند ، اغلب متهم می شود كه برای شلوارهای كوتاه خود ، خیلی بزرگ شده  و برای این تلاشی كه انجام می دهد تا مثل بزرگترها عمل كند ، مورد سرزنش واقع می شود. از طرف دیگر ، موقعیت مبهم نوجوانان امروز ، این منفعت را برای آنها در بر دارد كه فرصتی را به منظور آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها می دهد تا آنها تصمیم بگیرند كه چه الگوهای رفتاری ، ارزشی و نگرشی ، بهتر می توانند نیازهای آنان را تأمین نمایند.

نوجوانی ، یك دوره ی تغییر است.

میزان تغییر در نگرش ها و رفتار در طی دوره ی نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است و در طی سال های اولیه نوجوانی ، زمانی كه تغییرات بدنی با سرعت انجام می شود ، تغییرات در نگرش ها و رفتار نیز با شتاب به وجود می آید و همچنان كه تغییرات بدنی آرام به پیش می رود. به همان نسبت نگرش ها و رفتار نیز تغییر می یابند.

 

تقریباً پنج نوع تغییر وجود دارد كه در طی دوره ی نوجوانی واقع می شود:

نخست

آن كه ، حیات عاطفی ( انفعالی ) توسعه می یابد. شدت آن به سرعت و میزان تغییرات بدنی و روانی بستگی دارد كه در این زمان واقع می گردد. زیرا این تغییرات ، معمولاً در اوایل نوجوانی سریع تر اتفاق می افتد. توسعه ی حیات عاطفی معمولاً در آغاز نوجوانی بیشتر از انتهای نوجوانی مطرح می شود.دوماین كه ، سرعت تغییراتی كه با رشد جنسی همراه است، نوجوانان را از خودشان و از استعدادها و علائقشان نامطمئن می سازد. آنها به شدت احساس بی ثباتی می كنند، احساسی كه اغلب با تدابیر مبهمی كه آنها از سوی معلمان و والدین دریافت می كنند، تشدید می شود.

سوم ، تغییراتی است كه در بدن ، علائق و نقش هایی كه در گروههای اجتماعی از آنان انتظار می رود ایفا نمایند، به وجود می آید و مسائل جدیدی را می آفریند. برای نوجوانان كم سن وسال ، این تغییرات بسیار زیاد است و كمتر از آنچه كه قبلاً تصور می كردند قابل حل به نظر می رسد. قبل از این كه آنها مسائلشان را حل كرده و به رضایت برسند ، با خودشان و مسائلشان درگیر خواهند بود.

چهارم ، همچنان كه الگوهای علائق و رفتار تغییر می یابد، ارزش ها نیز متغیر خواهند بود . آنچه كه در زمان كودكی برایشان مهم بود، اكنون كه در آستانه ی بزرگسالی قرار دارند ، كمتر اهمیت پیدا می كند؛ به عنوان مثال ، برای بیشتر نوجوانان ، مسئله ی دوستانی كه از همسالان هم تیپ و جذاب باشند ، مهمتر از تعداد زیادی دوست است  كه سنخیت روحی با او نداشته باشند. آنها اكنون به مسئله كیفیت ، بیشتر از كمیت، اهمیت می دهند.

پنجم این كه ، بیشتر نوجوانان در مورد تغییرات ، حالتی متغیـّر دارند. زمانی درخواست و تقاضای استقلال دارند، ولی اغلب از مسئولیت هایی كه همراه با استقلال و ارزیابی آنهاست ، هراس دارند.

نوجوانی ، سنی  مسئله آفرین است

گرچه هر سنی مسائل خاص خودش را دارد ، با این حال ، مسائل نوجوانان اغلب برای پسران و دختران به گونه ای است كه آنها به سختی از عهده ی حلشان برمی آیند. دو دلیل برای این مسئله وجود دارد:

اول اینكه ، در سرتاسر دوره ی كودكی ، مسائل آنها بالاخره توسط والدین و معلمان حل می شود، در حالی كه بسیاری از نوجوانان به دلیل بی تجربگی ، به تنهایی از عهده ی حل مسائلشان برنمی آیند.

دوم اینكه نوجوانان دوست دارند احساس كنند كه افرادی مستقل و آزاد هستند . آنها درخواست ارائه راهی را دارند كه خودشان بتوانند از عهده ی حل مسائل برآیند و كوشش هایی را كه از جانب والدین و معلمان برای كمك به آنها ارائه می شود ، نمی پذیرند.

نوجوانی ، زمان جستجوی هویت است

در سراسر سن گروه گراییِ اواخر كودكی ، انطباق با معیارهای گروه به مراتب بسیار مهمتر از فرد گرایی است. همچنان كه قبلاٌ اشاره شد ، كودكان در لباس ، گفتار و رفتار علاقه مندند كه تقریباً و در حد امكان شبیه افراد گروه باشند. هرگونه انحراف از معیار گروه به تهدید علیه تعلق به گروه شباهت دارد. در سال های اولیه نوجوانی ، تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است. به تدریج آنها درصدد جستجوی هویت برمی آیند و تمایل چندانی به این كه شبیه همسالان خود در گروه باشند، ندارند.

نوجوانی ، سن هراس است

بسیاری از عقاید عمومی درباره نوجوانان، به شرح وضعیت آنها و ارزیابی هایی در این زمینه پرداخته است و متأسفانه تعدادی از آنها ، نظری منفی نسبت به نوجوانان می باشد. پذیرش قالب های فرهنگی در مورد  نوجوانان ( 13 تا 19 ساله ها ) بسیاری از بزرگسالانی را كه باید راهنمایی و حمایت از نوجوانان را عهده دار شوند به این مرحله هدایت كرده است كه از چنین مسئولیتی در قبال نوجوانان بهراسند و در نگرش های خود نسبت به آنان و تدابیری كه در رابطه با رفتار نوجوانان باید اتخاذ شود ، احساس همدلی نداشته باشند.

نوجوانی ، زمانِ آرمان گرایی است

نوجوانان تمایل دارند كه به زندگی از ورای عینك سایه و روشن نگاه كنند. آنها به خود و سایرین آن چنان می نگرند كه دوست دارند بهتر از آنچه كه هستند ، خود را باور كنند. این مطلب به ویژه در مورد آرزوهای نوجوان صادق است . این  آرزوها در اوایل نوجوانی با توسعه ی عواطف همراه هستند. بیشتر حالات غیر واقعی آنان شامل رنجش زیاد ، آزار و ناكامی است و نوجوانان زمانی كه احساس كنند دیگران آنها را دست كم می گیرند و یا به اهدافشان دست نمی یابند ، این حالات را از خود نشان می دهند.

با توسعه ی تجارب اجتماعی و شخصی و با افزایش قدرت تفكر عقلانی ، نوجوانان رشد یافته تر ، به خود ، خانواده ، دوستان و زندگی به طور كلی واقع بینانه تر می نگرند. در نتیجه آنها كمتر از ناامیدی و توهم معقول رنج می برند و نسبت به سالهایی كه جوانتر بودند واقع گراتر می شوند. این یكی از موقعیت هایی است كه آنها را در شادی های بیشتری كه خاص نوجوانان رشد  یافته تر است ، مشاركت می دهد.

نوجوانی ، آستانه بزرگسالی است

همچنان كه نوجوانان به بلوغ قانونی می رسند و می خواهند این باور را پیدا كنند كه نزدیك بزرگسالان هستند . مثل آنها لباس می پوشند و مانند آنها عمل می كنند ولی با این حال تصور می كنند كه اینها كافی نیست. بنابراین ،  روی رفتارهایشان متمركز می شوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند. نوجوانان معتقدند كه این رفتارها تصویری دلخواه از آنان را به وجود می آورد.

نوجوانی دوره ای مهم و شاید سرنوشت ساز در زندگی هر فرد است. نوجوان در این مقطع سنی، تحولات سریعی را از جنبه های جسمی و یا روحی و روانی تجربه می كند. او در مرز بین كودكی و بزرگسالی قرار دارد. از این رو با تعارضات متعددی میان این دو دنیا یعنی كودكی و بزرگسالی روبروست. نوجوان به دنبال یافتن خود و هویت واقعی خویش است و از هر فرصتی برای اثبات شخصیت و ابراز قابلیت هایش استفاده می كند. نوجوانی دوره رهایی از وابستگی های خانوادگی و ورود به صحنه اجتماع است. روان شناسان می گویند در این دوران، نوجوان از نظر وابستگی عاطفی، از خانواده جدا می شود و به تدریج استقلال را تجربه می كند. نوجوان بر رفتارها و احساسات خود كمتر تمركز دارد. همین امر موجب می شود كه در این سنین، انجام كارهای آنی و نسنجیده از سوی او افزایش یابد.

مدتهاست وقوع روزانه تعداد قابل توجهی انواع جرایم تجاوز به عنف علیه دختران و زنان جوان، مسئولان انتظامی را نسبت به آگاه سازی این قشر از جامعه هوشیارتر كرده است. جرایمی كه در پی غفلت قربانی و یا به نوعی سهولت اغفال وی از سوی مجرم رخ می دهد و آثار جسمی و روحی زیادی برای او و خانواده اش در پی دارد.

امروزه گسترش برقراری ارتباطات میان دختران و پسران جوان با توجه به آداب و رسوم و فرهنگ سنتی جامعه ایرانی منجر شده تا افرادی در پوشش دوستی های خیابانی با تاكید بر پنهان ماندن این روابط، نقشه مجرمانه خود را عملی كرده و قربانی را در برابر كار انجام شده قرار دهند.

آمار تكان دهنده است. 40 درصد تعرض به بانوان در قالب دوستی های خیابانی و اغلب به بهانه شناخت قبل از ازدواج صورت می گیرد.

با این كه جرم در حال حاضر به عنوان یك جرم جنایی مورد پیگیری قرار می گیرد اما قربانیان تجاوز به عنف برای فاش نشدن ماجرا و از ترس آبرو حاضر نیستند پرونده ای در این خصوص تشكیل دهند كه از این رو هم دسترسی به آمار دقیق با دشواری مواجه می شود و هم مجرمان با كمال وقاحت و جسارت به چنین جرائمی ادامه می دهند و امنیت جامعه را به خطر می اندازند.

وقوع این قبیل حوادث در حالی است كه نقش قربانی را نمی توان انكار كرد؛ زیرا براساس بررسی های صورت گرفته در بسیاری موارد، فرد خود زمینه ارتكاب جرم را برای طرف مقابل ایجاد می كند. مجرمان به بهانه دوستی های خیابانی، قربانیان را به بهانه ازدواج و شناخت اولیه ابتدا اغفال كرده و سپس نقشه شیطانی خود را عملی می كنند.

یك مقام انتظامی در خصوص دوستی های خیابانی و آسیب های اجتماعی معتقد است: در حال حاضر پرونده های متعددی با موضوع روابط خیابانی پیش روی كارآگاهان قرار دارد كه در اغلب آنها دختران و زنان جوان قربانی تبهكاران و شیطان صفتان شده اند.

این خسارت ها برای آقایان در قالب مالباختگی و برای خانم ها به صورت تعرض و آزار و اذیت به عنف بوده است. بنابراین می توان با صراحت اعلام كرد كه اغلب آسیب ها در روابط خیابانی و اینترنتی متوجه خانم ها بویژه دختران است، چرا كه این روابط معمولا به بهانه آشنایی قبل از ازدواج صورت می گیرد. آمار نیز نشان می دهد كه 70 درصد زنانی كه مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند به بهانه ایجاد رابطه برای آشنایی قبل از ازدواج در دام های شیطانی گرفتار شده اند. تأسف بارتر آن كه اغلب این افراد دختران نوجوان و جوان هستند.

زنان و بخصوص دختران معمولا هنگام برقراری روابط خیابانی یا اینترنتی پنهانكاری می كنند و خانواده هایشان را در جریان دوستی ها و رفت و آمدهایشان نمی گذارند. حال آن كه پلیس همواره بر این نكته تاكید داشته كه جوانان و نوجوانان نباید به اشخاص غریبه اعتماد بی جا كنند و در ذهن خود دوستی های خیابانی و اینترنتی را مبنا و زمینه ای محكم برای تشكیل خانواده قرار دهند؛ چرا كه اگر جوانی به واقع قصد ازدواج دارد و در پی تشكیل خانواده است، نیازی به پنهانكاری ندارد.

حال آنكه اگر هر گونه رابطه و تداوم آن زیر نظر خانواده ها و با كسب مشاوره از افراد صلاحیت دار انجام شود، قطعاً تبعات ناخوشایند آن برطرف خواهد شد.

براساس گزارشهای رسیده از پرونده های تجاوز به عنف، اغلب دختران جوان به دنبال دوستی های پنهان و دور از چشم خانواده، بعضا تحت تأثیر قرصهای موسوم به اكس و یا به بهانه دیدار با خانواده طرف مقابل و یا به قصد تفریح در جاده های خارج از شهر به مناطق متروكه و خالی از سكنه رفته و در همان جا از سوی یك یا چند نفر مورد تعرض قرار می گیرند. معمولا یافتن ردپایی از مجرمان به دلیل آنكه اغلب دارای هویتهای جعلی هستند بسیار سخت است، و بررسی آمار جرایم اتفاق افتاده در این حوزه بر لزوم توجه و دقت بسیار زیاد نوجوانان و جوانان در نوع برقراری این گونه روابط تأكید دارد.

پرونده های بررسی شده در پلیس آگاهی نشان می دهد كه مقدمات جرم علیه قربانی را رفتارهای وی فراهم كرده است، یعنی یك دختر جوان از ماهها قبل با مجرم بر مبنای دوستی های خیابانی یا آشنایی قبل از ازدواج، به دور از چشم خانواده ارتباط داشته است.

متأسفانه در فرهنگ ایرانیان، آسیب های اجتماعی، تربیتی و روانی چنین دوستی هایی بیشتر متوجه دختران است و مرد ایرانی بدون هیچ گونه محدودیتی، تجربه های متنوع این دوستی ها را پشت سر می گذارد. اما دختر ایرانی، اگر یك نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را تجربه كند، تا پایان عمر، شأن و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و جامعه از دست می دهد و برچسب ناشایست بودن را با خود حمل می كند و آثار سوء این تجربه منفی پس از ازدواج هم به نوعی در زندگی اش نمایان می شود.

غرایز دوران بلوغ

به گفته روانشناسان بیداری غرایز و شدت حالات هیجانی در دوران نوجوانی باعث گرایش دختران و پسران به دوستی با جنس مخالف می شود. در این دوران داشتن دوست، اعتماد به خود را تأیید و تقویت و نیازهای عاطفی و احساسی را تا حدی تأمین می كند؛ در صورتی كه

پیوند دوستی گسسته شود، شخص نسبت به ارزش های وجودی خود دچار شك و تردید می شود.

بعضی از پسران، داشتن دوست دختر را نوعی محبوبیت، قدرت اجتماعی و موفقیت برای خود به حساب می آورند و متقابلا برخی دختران ارتباط با پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی می كنند. متأسفانه اكثر قریب به اتفاق این دختران تصور می كنند كه این دوستی ها به ازدواج منتهی می شوند.

پسران نسبت به جنبه غریزی تخیلات خود غافل باقی نمی مانند، اما دختران در این دوستی ها معمولا به دنبال عشق آرمانی و رمانتیك هستند. آنها این عشق را آسمانی و پاك می دانند و خیانت در آن را گناهی بخشش ناپذیر می شمارند. با این توصیف، دوستی های دختر و پسر ایرانی كمی شباهت به دوستی موش و گربه دارد.

متأسفانه این دوستی ها بدون شناخت واقعی جنس مخالف و براساس هیجانات و احساسات سطحی و زودگذر شكل می گیرد. دختران جوان باور نمی كنند كه چنین پسرانی معمولا تنوع طلب هستند و پس از مدتی كوتاه، سراغ طعمه ای دیگر می روند و همه وعده های به ظاهر عاشقانه را فراموش می كنند.

استاد مطهری می گوید: «(این نوع روابط) هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد... با توجه به این كه روح بشر فوق العاده تحریك پذیر است. اشتباه است كه گمان كنیم تحریك پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. هیچ فردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس (و رفاقت های هوس آلود) سیر نمی شود. تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون به نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد كه امروزه در دنیای غرب بسیار به چشم می خورد.» هرگونه ارتباط و دوستی دختر و پسر تا زمانی كه نامحرم هستند از دیدگاه شرع ممنوع است.

از مراجع عظام پرسیده شده است كه «نامه نگاری با نامحرم و طرح مسائل عشقی یا شهوانی در نامه و... چه حكمی دارد؟

فرموده اند: جایز نیست و از هر كاری كه موجب مفسده است اجتناب شود. این گونه روابط خلاف تقوا و ایمان و معنویت را نابود می كند. علی(ع) فرمود: «لایجتمع الشهوه و الحكمه ؛ شهوت و حكمت با هم جمع نمی شوند و در جای دیگر تصریح كرد كه «قرین الشهوه مریض النفس معلول العقل؛ كسی كه با شهوت همراه شود جان و عقلش بیمار می شود».

استاد مطهری می نویسد: «جوانی كه از دیدن رویی زیبا و مویی مجعد به خود می لرزد و از لمس دستی ظریف به خود می پیچد، باید بداند جز جریان مادی جوانی در كار نیست. این گونه عشق ها به سرعت می آید و به سرعت می رود، قابل اعتماد و توصیه نیست، خطرناك و فضیلت كش است تنها با كمك عفاف و تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است كه آدمی سود می برد.

عوامل برقراری ارتباط های خیابانی

به گفته كارشناسان اجتماعی ارتباط های مخفی و پنهانی بدترین شكل این روابط محسوب می شود و باید راه های منطقی دیگری را جامعه پیش روی نوجوانان «دختر و پسر» در حد لزوم قرار داد. نتیجه حاصل از روابط پنهانی، عوارض و تبعات منفی بی شماری است كه متأسفانه گریبانگیر دختران و پسرانی می شود كه خواسته یا ناخواسته خود را در معرض اینگونه رابطه ها قرار داده اند و دقیقاً منطبق با تجربیات تلخی است كه پس از مدتی كوتاه یا طولانی به دست آورده اند.

در جامعه كنونی ما هر روز شاهد نابسامانی ها و آشفتگی های روانی فراوانی هستیم كه دختران و پسران پس از ایجاد رابطه با جنس مخالف خود به آن دچار می شوند.

جوانان به دنبال جامعه آرمانی و تازه ای هستند كه در آن آزادتر در روابط اجتماعی باشند، گرچه فروپاشی برخی از سنت ها در فرآیند توسعه ضروری است، اما زیاده روی در این راه موجب سردرگمی، بلاتكلیفی و گاهی بریدگی فرهنگی می شود. برخی از جوانان خیلی زود متوجه این خطر می شوند و بلافاصله به فكر چاره می افتند و در نتیجه از ارزش ها و معنویت ها فاصله نمی گیرند، ولی متأسفانه عده ای غرق در ورطه بی قیدی، رفاه طلبی و لذت جویی می شوند و ناچار در دام خودپرستی افراطی گرفتار می شوند و راه افسار گسیختگی و بی بند و باری را در پیش می گیرند.

زمانی كه خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن هویت سالم، مثبت، پویا و سازنده به خوبی ایفا نكنند، نسل جوان با آشفتگی هویت و خلاء وجودی مواجه می شود و برای كاهش اضطراب و رهایی از بحران هویت و سرگشتگی، به این دوستی ها تن می دهد. جوان در تصور و توهم خویش، از طریق دوستی با جنس مخالف می خواهد به آرامش برسد.


ناتوانی خانواده و جامعه در پاسخگویی صحیح و به موقع به نیازهای اساسی نسل جوان عامل دیگری جهت شكل گیری دوستی های خیابانی است. امنیت، احترام، محبت و مورد توجه قرار گرفتن از جمله نیازهای روانی انسان است كه متأسفانه به دلیل سرگرم شدن خانواده ها و جوامع به فراهم ساختن امكانات اقتصادی، این دو نهاد انسان ساز از هنر عشق ورزیدن و احترام گذاردن به نوجوانان محروم می شوند.

عامل دیگر، فقر فرهنگی و نشناختن هویت واقعی جنس مخالف است؛ شاید این عامل محصول نشناختن قدر خویشتن توسط دختران جوان باشد. دختران اگر به قداست، ارزش، اهمیت و كرامت خویش واقف شوند و در مورد جنس مخالف، رفتاری توام با متانت و بزرگ منشی و بی اعتنایی داشته باشند و به سادگی در برابر خواسته های جنس مخالف تسلیم نشوند، فرصتی برای انحراف به وجود نمی آید.

به گفته رئیس مجتمع قضایی خانواده «برخی از دختران و پسران جوان با این انگیزه به سوی دوستی های متقابل كشیده می شوند كه فكر می كنند اگر در زندگی نسل گذشته (والدین آنها) اختلافاتی بروز كرده و تنش هایی وجود داشته ناشی از عدم شناخت آنان بوده و اگر آنها قبل از ازدواج با همسر آینده خود رابطه داشته باشند، می توانند جلوی بروز چنین مشكلاتی را بگیرند و به خوشبختی برسند.

دختران و پسرانی كه بر اثر یك عشق زودگذر یا یك هوس خیالی، در كوچه و خیابان با یكدیگر به اصطلاح دوست می شوند، نمی دانند كه سرانجام عشق آنها شكست و جدایی است، زیرا احساسات و غرایز بر این گونه آشنایی ها و ازدواج ها حاكم است، نه عقل و منطق و شناخت واقعی، حتی در دوستی هایی هم كه هر دو طرف با نیت و هدف ازدواج پای در این راه می گذارند كمتر دیده شده كه به سرانجام خوبی برسند. این دختران و پسران با همه مخالفت هایی كه به طور معمول از سوی والدین شان ابراز می شود، زندگی مشترك را آغاز می كنند، ولی غافل از این واقعیت هستند كه زیر یك سقف زندگی كردن و با هم بودن اصل مهم زندگی نیست.»

رجایی ادامه می دهد: «برای ساختن زندگی پرازمهر و محبت و تربیت فرزندانی سالم، پذیرفتن واقعیات زندگی و این كه بتوان با آنها كنار آمد، از زندگی زیر یك سقف و در كنار هم بودن مهم تر است. این قبیل همسران بعد از گذشت مدتی كوتاه از زندگی و فروكش كردن تب و تاب عشق های ظاهری، تازه با حقایق زندگی روبه رو می شوند و هر كدام از آنها چهره واقعی خود را نشان می دهند. تمام آن مسائلی كه در روزهای دوستی برای آنان قابل تحمل بود و شاید هیچ كدام از آن موارد اصلاً جلوه ای برایشان نداشته به یكباره مهم می شوند و تازه درمی یابند كه نمی توانند با فردی كه دارای چنین رفتاری است زندگی كنند.
به گفته مشاوران خانواده در این گونه روابط فقط دخترها نیستند كه متحمل ضرر و خسارت های جبران ناپذیری می شوند، پسرها نیز به نوبه خود زیان های عاطفی، روحی و گاه جسمی مشابهی را متحمل می شوند. از آنجا كه چنین مواقعی به دخترها بیشتر صدمه وارد می شود. از این رو دختران جوان باید قدرت نه گفتن را در خود تقویت كنند و به این گونه دوستی ها یا عشق های سراب گونه و بی اساس پاسخ منفی دهند. فریب حرف های عاشقانه، ظاهر آراسته یا پیام های احساسی را نخورند تا با احساساتشان بازی نشود.

چه باید كرد؟

امروزه آشنایی دختران و پسران از چت های اینترنتی، مهمانی های خصوصی، پارك، خیابان و حتی دانشگاه آغاز شده و پدر و مادر با نادیده گرفتن، یا بی توجهی به موضوع در نهایت در مقابل عمل انجام شده ای قرار می گیرند كه در بهترین حالت آن، اصرار دختر یا پسر به ازدواج با فردی فاقد شرایط لازم است.

این گونه دوستی ها در یك نگاه و معمولا در مكان های عمومی مثل خیابان ها و پارك ها شروع می شود و افراد در این موارد هیچ گونه شناختی نسبت به یكدیگر ندارند. البته در تمامی ازدواج ها با زمینه دوستی ها، طلاق صورت نمی گیرد و بعضی از آنها هم زندگی بادوام و موفقی دارند.

به گفته دكتر رنجبر، روانشناس، خانواده ها با نظارت بر ارتباطات فرزندانشان بخصوص دختران جوان و شناخت بیشتر از آنها می توانند تا حد قابل توجهی از آسیب های احتمالی جلوگیری كنند.
از طرفی دختران جوان باید هوشیار باشند كه دوستی های خیابانی و روابط پنهان كه بعضا از طریق اینترنت، چت، ارسال پیام های كوتاه از طریق تلفن همراه آغاز می شود، خود شروعی برای ارتكاب جرم است؛ زیرا مروری بر پرونده های موجود در آگاهی نشان می دهد، خطاهای رفتاری، افراد را در دام شكارچیان مجرم گرفتار می كند.

پیش از هر چیز باید خانواده ها به نقش حیاتی خودشان در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهای صحیح رفتاری را به فرزندان ارائه دهند و هویتی سالم و پویا به آنها هدیه كنند. والدین باید به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان و شیوه های صحیح پاسخگویی به این نیازها واقف شوند.

كلام آخر اینكه نوجوانی كه شخصیتش در خانواده گرامی داشته می شود و عضو موثر خانواده به شمار می آید، روانی آرام و درونی مطمئن دارد. او با باور داشتن خود، در خویش احساس حقارت و كمبود نمی كند. اینگونه نوجوانان می كوشند كه مورد تحقیر و سرزنش دیگران قرار نگیرند و كرامت خویش را با انجام رفتارهای نامناسب از دست ندهند.

امام علی(ع) در این مورد جمله زیبایی دارد و می فرماید: «كسی كه شرافت معنوی و كرامت نفس خود را باور دارد، خویشتن را با ارتكاب گناه، خوار و حقیر نمی كند.»

نوجواني و دوستي

نوجوانی دوره ای مهم و شاید سرنوشت ساز در زندگی هر فرد است. نوجوان در این مقطع سنی، تحولات سریعی را از جنبه های جسمی و یا روحی و روانی تجربه می كند. او در مرز بین كودكی و بزرگسالی قرار دارد. از این رو با تعارضات متعددی میان این دو دنیا یعنی كودكی و بزرگسالی روبروست. نوجوان به دنبال یافتن خود و هویت واقعی خویش است و از هر فرصتی برای اثبات شخصیت و ابراز قابلیت هایش استفاده می كند. نوجوانی دوره رهایی از وابستگی های خانوادگی و ورود به صحنه اجتماع است. روان شناسان می گویند در این دوران، نوجوان از نظر وابستگی عاطفی، از خانواده جدا می شود و به تدریج استقلال را تجربه می كند. نوجوان بر رفتارها و احساسات خود كمتر تمركز دارد. همین امر موجب می شود كه در این سنین، انجام كارهای آنی و نسنجیده از سوی او افزایش یابد.

مدتهاست وقوع روزانه تعداد قابل توجهی انواع جرایم تجاوز به عنف علیه دختران و زنان جوان، مسئولان انتظامی را نسبت به آگاه سازی این قشر از جامعه هوشیارتر كرده است. جرایمی كه در پی غفلت قربانی و یا به نوعی سهولت اغفال وی از سوی مجرم رخ می دهد و آثار جسمی و روحی زیادی برای او و خانواده اش در پی دارد.

امروزه گسترش برقراری ارتباطات میان دختران و پسران جوان با توجه به آداب و رسوم و فرهنگ سنتی جامعه ایرانی منجر شده تا افرادی در پوشش دوستی های خیابانی با تاكید بر پنهان ماندن این روابط، نقشه مجرمانه خود را عملی كرده و قربانی را در برابر كار انجام شده قرار دهند.

آمار تكان دهنده است. 40 درصد تعرض به بانوان در قالب دوستی های خیابانی و اغلب به بهانه شناخت قبل از ازدواج صورت می گیرد.

با این كه جرم در حال حاضر به عنوان یك جرم جنایی مورد پیگیری قرار می گیرد اما قربانیان تجاوز به عنف برای فاش نشدن ماجرا و از ترس آبرو حاضر نیستند پرونده ای در این خصوص تشكیل دهند كه از این رو هم دسترسی به آمار دقیق با دشواری مواجه می شود و هم مجرمان با كمال وقاحت و جسارت به چنین جرائمی ادامه می دهند و امنیت جامعه را به خطر می اندازند.

وقوع این قبیل حوادث در حالی است كه نقش قربانی را نمی توان انكار كرد؛ زیرا براساس بررسی های صورت گرفته در بسیاری موارد، فرد خود زمینه ارتكاب جرم را برای طرف مقابل ایجاد می كند. مجرمان به بهانه دوستی های خیابانی، قربانیان را به بهانه ازدواج و شناخت اولیه ابتدا اغفال كرده و سپس نقشه شیطانی خود را عملی می كنند.

یك مقام انتظامی در خصوص دوستی های خیابانی و آسیب های اجتماعی معتقد است: در حال حاضر پرونده های متعددی با موضوع روابط خیابانی پیش روی كارآگاهان قرار دارد كه در اغلب آنها دختران و زنان جوان قربانی تبهكاران و شیطان صفتان شده اند.

این خسارت ها برای آقایان در قالب مالباختگی و برای خانم ها به صورت تعرض و آزار و اذیت به عنف بوده است. بنابراین می توان با صراحت اعلام كرد كه اغلب آسیب ها در روابط خیابانی و اینترنتی متوجه خانم ها بویژه دختران است، چرا كه این روابط معمولا به بهانه آشنایی قبل از ازدواج صورت می گیرد. آمار نیز نشان می دهد كه 70 درصد زنانی كه مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند به بهانه ایجاد رابطه برای آشنایی قبل از ازدواج در دام های شیطانی گرفتار شده اند. تأسف بارتر آن كه اغلب این افراد دختران نوجوان و جوان هستند.

زنان و بخصوص دختران معمولا هنگام برقراری روابط خیابانی یا اینترنتی پنهانكاری می كنند و خانواده هایشان را در جریان دوستی ها و رفت و آمدهایشان نمی گذارند. حال آن كه پلیس همواره بر این نكته تاكید داشته كه جوانان و نوجوانان نباید به اشخاص غریبه اعتماد بی جا كنند و در ذهن خود دوستی های خیابانی و اینترنتی را مبنا و زمینه ای محكم برای تشكیل خانواده قرار دهند؛ چرا كه اگر جوانی به واقع قصد ازدواج دارد و در پی تشكیل خانواده است، نیازی به پنهانكاری ندارد.

حال آنكه اگر هر گونه رابطه و تداوم آن زیر نظر خانواده ها و با كسب مشاوره از افراد صلاحیت دار انجام شود، قطعاً تبعات ناخوشایند آن برطرف خواهد شد.

براساس گزارشهای رسیده از پرونده های تجاوز به عنف، اغلب دختران جوان به دنبال دوستی های پنهان و دور از چشم خانواده، بعضا تحت تأثیر قرصهای موسوم به اكس و یا به بهانه دیدار با خانواده طرف مقابل و یا به قصد تفریح در جاده های خارج از شهر به مناطق متروكه و خالی از سكنه رفته و در همان جا از سوی یك یا چند نفر مورد تعرض قرار می گیرند. معمولا یافتن ردپایی از مجرمان به دلیل آنكه اغلب دارای هویتهای جعلی هستند بسیار سخت است، و بررسی آمار جرایم اتفاق افتاده در این حوزه بر لزوم توجه و دقت بسیار زیاد نوجوانان و جوانان در نوع برقراری این گونه روابط تأكید دارد.

پرونده های بررسی شده در پلیس آگاهی نشان می دهد كه مقدمات جرم علیه قربانی را رفتارهای وی فراهم كرده است، یعنی یك دختر جوان از ماهها قبل با مجرم بر مبنای دوستی های خیابانی یا آشنایی قبل از ازدواج، به دور از چشم خانواده ارتباط داشته است.

متأسفانه در فرهنگ ایرانیان، آسیب های اجتماعی، تربیتی و روانی چنین دوستی هایی بیشتر متوجه دختران است و مرد ایرانی بدون هیچ گونه محدودیتی، تجربه های متنوع این دوستی ها را پشت سر می گذارد. اما دختر ایرانی، اگر یك نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را تجربه كند، تا پایان عمر، شأن و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و جامعه از دست می دهد و برچسب ناشایست بودن را با خود حمل می كند و آثار سوء این تجربه منفی پس از ازدواج هم به نوعی در زندگی اش نمایان می شود.

غرایز دوران بلوغ

به گفته روانشناسان بیداری غرایز و شدت حالات هیجانی در دوران نوجوانی باعث گرایش دختران و پسران به دوستی با جنس مخالف می شود. در این دوران داشتن دوست، اعتماد به خود را تأیید و تقویت و نیازهای عاطفی و احساسی را تا حدی تأمین می كند؛ در صورتی كه

پیوند دوستی گسسته شود، شخص نسبت به ارزش های وجودی خود دچار شك و تردید می شود.

بعضی از پسران، داشتن دوست دختر را نوعی محبوبیت، قدرت اجتماعی و موفقیت برای خود به حساب می آورند و متقابلا برخی دختران ارتباط با پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی می كنند. متأسفانه اكثر قریب به اتفاق این دختران تصور می كنند كه این دوستی ها به ازدواج منتهی می شوند.

پسران نسبت به جنبه غریزی تخیلات خود غافل باقی نمی مانند، اما دختران در این دوستی ها معمولا به دنبال عشق آرمانی و رمانتیك هستند. آنها این عشق را آسمانی و پاك می دانند و خیانت در آن را گناهی بخشش ناپذیر می شمارند. با این توصیف، دوستی های دختر و پسر ایرانی كمی شباهت به دوستی موش و گربه دارد.

متأسفانه این دوستی ها بدون شناخت واقعی جنس مخالف و براساس هیجانات و احساسات سطحی و زودگذر شكل می گیرد. دختران جوان باور نمی كنند كه چنین پسرانی معمولا تنوع طلب هستند و پس از مدتی كوتاه، سراغ طعمه ای دیگر می روند و همه وعده های به ظاهر عاشقانه را فراموش می كنند.

استاد مطهری می گوید: «(این نوع روابط) هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد... با توجه به این كه روح بشر فوق العاده تحریك پذیر است. اشتباه است كه گمان كنیم تحریك پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. هیچ فردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس (و رفاقت های هوس آلود) سیر نمی شود. تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون به نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد كه امروزه در دنیای غرب بسیار به چشم می خورد.» هرگونه ارتباط و دوستی دختر و پسر تا زمانی كه نامحرم هستند از دیدگاه شرع ممنوع است.

از مراجع عظام پرسیده شده است كه «نامه نگاری با نامحرم و طرح مسائل عشقی یا شهوانی در نامه و... چه حكمی دارد؟

فرموده اند: جایز نیست و از هر كاری كه موجب مفسده است اجتناب شود. این گونه روابط خلاف تقوا و ایمان و معنویت را نابود می كند. علی(ع) فرمود: «لایجتمع الشهوه و الحكمه ؛ شهوت و حكمت با هم جمع نمی شوند و در جای دیگر تصریح كرد كه «قرین الشهوه مریض النفس معلول العقل؛ كسی كه با شهوت همراه شود جان و عقلش بیمار می شود».

استاد مطهری می نویسد: «جوانی كه از دیدن رویی زیبا و مویی مجعد به خود می لرزد و از لمس دستی ظریف به خود می پیچد، باید بداند جز جریان مادی جوانی در كار نیست. این گونه عشق ها به سرعت می آید و به سرعت می رود، قابل اعتماد و توصیه نیست، خطرناك و فضیلت كش است تنها با كمك عفاف و تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است كه آدمی سود می برد.

عوامل برقراری ارتباط های خیابانی

به گفته كارشناسان اجتماعی ارتباط های مخفی و پنهانی بدترین شكل این روابط محسوب می شود و باید راه های منطقی دیگری را جامعه پیش روی نوجوانان «دختر و پسر» در حد لزوم قرار داد. نتیجه حاصل از روابط پنهانی، عوارض و تبعات منفی بی شماری است كه متأسفانه گریبانگیر دختران و پسرانی می شود كه خواسته یا ناخواسته خود را در معرض اینگونه رابطه ها قرار داده اند و دقیقاً منطبق با تجربیات تلخی است كه پس از مدتی كوتاه یا طولانی به دست آورده اند.

در جامعه كنونی ما هر روز شاهد نابسامانی ها و آشفتگی های روانی فراوانی هستیم كه دختران و پسران پس از ایجاد رابطه با جنس مخالف خود به آن دچار می شوند.

جوانان به دنبال جامعه آرمانی و تازه ای هستند كه در آن آزادتر در روابط اجتماعی باشند، گرچه فروپاشی برخی از سنت ها در فرآیند توسعه ضروری است، اما زیاده روی در این راه موجب سردرگمی، بلاتكلیفی و گاهی بریدگی فرهنگی می شود. برخی از جوانان خیلی زود متوجه این خطر می شوند و بلافاصله به فكر چاره می افتند و در نتیجه از ارزش ها و معنویت ها فاصله نمی گیرند، ولی متأسفانه عده ای غرق در ورطه بی قیدی، رفاه طلبی و لذت جویی می شوند و ناچار در دام خودپرستی افراطی گرفتار می شوند و راه افسار گسیختگی و بی بند و باری را در پیش می گیرند.

زمانی كه خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن هویت سالم، مثبت، پویا و سازنده به خوبی ایفا نكنند، نسل جوان با آشفتگی هویت و خلاء وجودی مواجه می شود و برای كاهش اضطراب و رهایی از بحران هویت و سرگشتگی، به این دوستی ها تن می دهد. جوان در تصور و توهم خویش، از طریق دوستی با جنس مخالف می خواهد به آرامش برسد

ناتوانی خانواده و جامعه در پاسخگویی صحیح و به موقع به نیازهای اساسی نسل جوان عامل دیگری جهت شكل گیری دوستی های خیابانی است. امنیت، احترام، محبت و مورد توجه قرار گرفتن از جمله نیازهای روانی انسان است كه متأسفانه به دلیل سرگرم شدن خانواده ها و جوامع به فراهم ساختن امكانات اقتصادی، این دو نهاد انسان ساز از هنر عشق ورزیدن و احترام گذاردن به نوجوانان محروم می شوند.

عامل دیگر، فقر فرهنگی و نشناختن هویت واقعی جنس مخالف است؛ شاید این عامل محصول نشناختن قدر خویشتن توسط دختران جوان باشد. دختران اگر به قداست، ارزش، اهمیت و كرامت خویش واقف شوند و در مورد جنس مخالف، رفتاری توام با متانت و بزرگ منشی و بی اعتنایی داشته باشند و به سادگی در برابر خواسته های جنس مخالف تسلیم نشوند، فرصتی برای انحراف به وجود نمی آید.

به گفته رئیس مجتمع قضایی خانواده «برخی از دختران و پسران جوان با این انگیزه به سوی دوستی های متقابل كشیده می شوند كه فكر می كنند اگر در زندگی نسل گذشته (والدین آنها) اختلافاتی بروز كرده و تنش هایی وجود داشته ناشی از عدم شناخت آنان بوده و اگر آنها قبل از ازدواج با همسر آینده خود رابطه داشته باشند، می توانند جلوی بروز چنین مشكلاتی را بگیرند و به خوشبختی برسند.

دختران و پسرانی كه بر اثر یك عشق زودگذر یا یك هوس خیالی، در كوچه و خیابان با یكدیگر به اصطلاح دوست می شوند، نمی دانند كه سرانجام عشق آنها شكست و جدایی است، زیرا احساسات و غرایز بر این گونه آشنایی ها و ازدواج ها حاكم است، نه عقل و منطق و شناخت واقعی، حتی در دوستی هایی هم كه هر دو طرف با نیت و هدف ازدواج پای در این راه می گذارند كمتر دیده شده كه به سرانجام خوبی برسند. این دختران و پسران با همه مخالفت هایی كه به طور معمول از سوی والدین شان ابراز می شود، زندگی مشترك را آغاز می كنند، ولی غافل از این واقعیت هستند كه زیر یك سقف زندگی كردن و با هم بودن اصل مهم زندگی نیست.»

رجایی ادامه می دهد: «برای ساختن زندگی پرازمهر و محبت و تربیت فرزندانی سالم، پذیرفتن واقعیات زندگی و این كه بتوان با آنها كنار آمد، از زندگی زیر یك سقف و در كنار هم بودن مهم تر است. این قبیل همسران بعد از گذشت مدتی كوتاه از زندگی و فروكش كردن تب و تاب عشق های ظاهری، تازه با حقایق زندگی روبه رو می شوند و هر كدام از آنها چهره واقعی خود را نشان می دهند. تمام آن مسائلی كه در روزهای دوستی برای آنان قابل تحمل بود و شاید هیچ كدام از آن موارد اصلاً جلوه ای برایشان نداشته به یكباره مهم می شوند و تازه درمی یابند كه نمی توانند با فردی كه دارای چنین رفتاری است زندگی كنند.

به گفته مشاوران خانواده در این گونه روابط فقط دخترها نیستند كه متحمل ضرر و خسارت های جبران ناپذیری می شوند، پسرها نیز به نوبه خود زیان های عاطفی، روحی و گاه جسمی مشابهی را متحمل می شوند. از آنجا كه چنین مواقعی به دخترها بیشتر صدمه وارد می شود. از این رو دختران جوان باید قدرت نه گفتن را در خود تقویت كنند و به این گونه دوستی ها یا عشق های سراب گونه و بی اساس پاسخ منفی دهند. فریب حرف های عاشقانه، ظاهر آراسته یا پیام های احساسی را نخورند تا با احساساتشان بازی نشود.

چه باید كرد؟

امروزه آشنایی دختران و پسران از چت های اینترنتی، مهمانی های خصوصی، پارك، خیابان و حتی دانشگاه آغاز شده و پدر و مادر با نادیده گرفتن، یا بی توجهی به موضوع در نهایت در مقابل عمل انجام شده ای قرار می گیرند كه در بهترین حالت آن، اصرار دختر یا پسر به ازدواج با فردی فاقد شرایط لازم است.

این گونه دوستی ها در یك نگاه و معمولا در مكان های عمومی مثل خیابان ها و پارك ها شروع می شود و افراد در این موارد هیچ گونه شناختی نسبت به یكدیگر ندارند. البته در تمامی ازدواج ها با زمینه دوستی ها، طلاق صورت نمی گیرد و بعضی از آنها هم زندگی بادوام و موفقی دارند.

به گفته دكتر رنجبر، روانشناس، خانواده ها با نظارت بر ارتباطات فرزندانشان بخصوص دختران جوان و شناخت بیشتر از آنها می توانند تا حد قابل توجهی از آسیب های احتمالی جلوگیری كنند.

از طرفی دختران جوان باید هوشیار باشند كه دوستی های خیابانی و روابط پنهان كه بعضا از طریق اینترنت، چت، ارسال پیام های كوتاه از طریق تلفن همراه آغاز می شود، خود شروعی برای ارتكاب جرم است؛ زیرا مروری بر پرونده های موجود در آگاهی نشان می دهد، خطاهای رفتاری، افراد را در دام شكارچیان مجرم گرفتار می كند.

پیش از هر چیز باید خانواده ها به نقش حیاتی خودشان در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهای صحیح رفتاری را به فرزندان ارائه دهند و هویتی سالم و پویا به آنها هدیه كنند. والدین باید به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان و شیوه های صحیح پاسخگویی به این نیازها واقف شوند.

كلام آخر اینكه نوجوانی كه شخصیتش در خانواده گرامی داشته می شود و عضو موثر خانواده به شمار می آید، روانی آرام و درونی مطمئن دارد. او با باور داشتن خود، در خویش احساس حقارت و كمبود نمی كند. اینگونه نوجوانان می كوشند كه مورد تحقیر و سرزنش دیگران قرار نگیرند و كرامت خویش را با انجام رفتارهای نامناسب از دست ندهند.

امام علی(ع) در این مورد جمله زیبایی دارد و می فرماید: «كسی كه شرافت معنوی و كرامت نفس خود را باور دارد، خویشتن را با ارتكاب گناه، خوار و حقیر نمی كند.»




:: موضوعات مرتبط: مناسبات , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : احمد طالبی زاده
تاریخ : پنج شنبه 8 آبان 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: